«جایگاه وجودی و حقوقی بانوان در اسلام از نگاه شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی»۱
مسئله ی جایگاه وجودی و حقوقی بانوان از مسایلی بوده که اولا غالب جوامع انسانی سابقه خوبی در این زمینه از خود به یادگار نگذاشتهاند و ثانیا به تناسب پیشرفت جوامع و ارتقای تفکر انسانی، این مسئله به تدریج مطرح و پررنگتر شده است. در اینکه عمده ی جوامع انسانی طبق تاریخ ثبت شده ی بشر، مردسالارانه بوده و حقوق بانوان در آنها تضییع میشده است، شکی نیست و این امر بر کسانی که با تاریخ ملل مختلف آشنایی داشته باشند، پوشیده نیست؛ چنانکه...
چنانکه علامه طباطبایی بهطور چکیده وضع زندگی بانوان را در میان کلدانیان، آشوریان، رومیان، یونانیان و همچنین جامعه عرب پیش از اسلام بررسی کرده و نشان دادهاند که وجه مشترک همه ی این جوامع، عدم استقلال بانوان و تضییع حقوق اوّلیه ی اجتماعی آنان بوده است.2 همچنین، استاد مطهری در اوایل کتاب مسئله ی حجاب به بررسی تاریخچهای از جایگاه بانوان در ملل یهود، ایران باستان و هند میپردازند. ایشان هم اشاره میکنند که بانوان در همه این ملل، استقلال و حق انتخاب نداشته و پیوسته تحت یک سری قوانین شدید در پوشش و حضور در اجتماع و تعاملات قرار داشتهاند و در این میان، ایشان فقط دوران زرتشت را استثنا دانسته و فرمودهاند که زنان در زمان زرتشت جایگاهی عالی داشتند و آزادانه در اجتماع رفتوآمد میکردند و این حالت ادامه داشت تا دوران پس از حکومت داریوش که جایگاه زنان تضعیف شد و به انزوا کشیده شدند.3 اما در جوامع آسیایی بعد از ظهور وگسترش اسلام و در جوامع غربی، بعد از رنسانس و تضعیف عقاید مسیحیت کاتولیکی، کم کم بانوان حقوق مستقل فردی و اجتماعی پیدا کردند و بهتدریج جایگاه وجودی و حقوقی آنها مورد توجه و بررسی قرار گرفت.
درباره تحوّلاتی که اسلام در این زمینه پدید آورد و تأثیر بسزایی که در احقاق حقوق بانوان داشت جای تردید نیست؛ چنانکه رفتار پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با زنان امّت خود، همچون لزوم بیعت شخصی زنان با ایشان و رفتار ایشان با همسران و دخترانشان، همچون تکریم و احترام و اعطای حق حضور در مسایل علمی و اجتماعی حاکی از همین نکته است؛ اما متأسّفانه برخی تندرَویها و تفکّرات مردسالارانه، از جامعه عرب پیش از اسلام به جوامع اسلامی پس از اسلام منتقل شد، چنانکه هم علامه طباطبایی و هم شهید مطهری به چنین مواردی در آثار مذکور اشاره کردهاند و بدتر اینکه، این نظرات ناصواب درباره ی جایگاه وجودی و حقوقی بانوان، در اندیشه ی متفکران و علما و دانشمندان بزرگ اسلامی نیز رسوخ کرده و به چشم میخورد و این جریان فکری نامعقول، تا اواخر دوران قاجار پیوسته نگرش اکثری بوده است؛ امّا در زمان حکومت پهلوی که بحث غربگرایی مطرح شد، بسیاری از دغدغهها و اندیشههای درست یا غلط غربی ازجمله جایگاه بانوان، در قالب علوم مختلف مانند جامعهشناسی و حقوق وارد فضای علمی کشور شد. جریانها و شخصیتهایی که اغلب تحصیل کرده ی خارج بودند، مانند خانم دکتر مهرانگیز منوچهریان و... با حضور در مجلس شورای ملی و تألیف کتبی در این زمینه به حمایت از حقوق بانوان در ایران پرداختند که به جهت مبنای غربی تفکرشان، در برخی مسائل و عموما به خاطر همان تندرَوی ها، دیدگاههای دینی را نقد کردند.4
بهنظر نگارنده که کمابیش نظریات مختلف در این حیطه را از نظر گذرانده است، نحوه ی طرح این مسئله از سوی علامه طباطبایی و دو شاگرد ایشان، استاد شهید مطهری و آیتالله جوادیآملی، نقطه عطفی در بررسی مسایل مربوط به جایگاه وجودی و حقوقی بانوان از نگاه اسلام بوده است. ایشان بهطور مستقل، این موضوع را بررسی کردند و ضمن تبیینی مدوّن از نظرات اسلام در اینباره، شبهات وارد شده را پاسخ گفتند.
گفتنی است که عمده ی مسائل و شبهات مربوط به بانوان، خصوصا از نگاه اسلامی، ذیل دو عنوان علمی قابل طرح است؛ یکی جایگاه وجودی بانوان که مقام انسانیت با تمام ویژگیهای ذاتی و کمالی و استعدادهای معنوی برای ایشان اثبات شود و دیگری جایگاه حقوقی بانوان که در این زمینه برخی حقوق و تفاوتهای حقوقی میان خانمها و آقایان را در اسلام بررسی میکنند و عمدتا دلیل و ریشه تفاوتهای حقوقی را به برخی تفاوتهای وجودی بازمیگردانند.
شهیدمطهری
استاد مطهری از جایگاه وجودی و کمالات انسانی بانوان دفاع کرده و گفتهاند که «از نظر اسلام، زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی بهرهمندند.»5 همچنین، ایشان هرگونه برخورد مردسالارانه و منزویکننده با بانوان را دفع کردهاند و ضمن رد وجوب پوشش وجه و کفین، تعلیم و تدریس، رانندگی، خرید و فروش و دیگر کارهای اجتماعی بانوان را ثابت کرده و بیاشکال دانسته و در پاسخ به نقدها، این کارها را ابتدا به ساکن مکروه هم ندانستهاند. ایشان در بخشی از کتاب مسأله حجاب میگویند: «اسلام هرگز نمیخواهد زن، بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین، مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی است6 … مقصود ما اینست که اگر پوشیدن چهره و دو دست، مخصوصا چهره واجب باشد، خود به خود شعاع فعالیت زن، به اندرون خانه و اجتماعات خاص زنان محدود میشود، ولی اگر پوشیدن گردی چهره واجب نباشد، این محدودیت خود به خود لازم نمیآید.»7 و نهایتا در بخشی از پاسخ نقدهای وارد شده بر کتابشان میگویند: «من خواستهام آینه به دست خشکه مقدسان بدهم ... بفهمند که از دست أمثال آنها چه بر سر مسلمین آمده و میآید. آری! جامعه ی ما، جامعه ی شعارهاست، نه جامعه مبادی و حقایق ... این فکر که زن فقط و فقط باید در کُنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم از علم و هر کمالی الزاماً محروم بماند و کاری جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکاری او ندارد ... علاوهبر اینکه با اسلام جور نمیآید، بر ضدّ عواطف انسانی است.»8 و در جایی درباره حضور اجتماعی زن اینگونه مبحث را تکمیل میکنند که: «وارد شدن زن در اجتماع به معنی این که اجتماع محیط شهوترانی بشود نیست و نخواهد بود. این به معنی این است که زن و مرد دو انساناند و در انسانیت متساوی و متشابه؛ یعنی در آنچه که به انسانیت انسان مربوط میشود برابر و همانند یکدیگرند.»9
البته ایشان همچون استاد خود، علامه طباطبایی، تفاوتهایی را در ساختار متافیزیکی وجود زن و مرد پذیرفته و آنرا مبدأ بسیاری از تفاوتهای حقوقی معرفی میکنند؛ لذا میگویند: «حقوق و تکالیف و مجازاتها در اسلام، دو جنسی است؛ یعنی همچنان که مرد و زن در انسانیت مشترکاند و مشترکات اصیل نوعی دارند، ولی جنسیت آنها، آنها را به صورت دو جنس با مختصات فرعی خاص درآورده است. حقوق و تکالیف و مجازاتها تا آنجا که به مشترکات دو جنس مربوط است، مشترک و یک جنسی است، از قبیل حق تحصیل علم، حق عبادت و پرستش، حق انتخاب همسر، حق مالکیت و آنجا که به جنسیت و مختصات فرعی آنها مربوط است، وضع برابر ولی ناهمسان و نامتشابهی دارد و دو جنسی است.»10 و درجایی دو نوع تفاوت جسمی و روانی را میان خانمها و آقایان مطرح کرده و بعضی از تفاوتهای احکام آنها را به آن مستند میکنند.11
آیتالله جوادی آملی
اما پس از ایشان، شاگرد دیگر علامه طباطبایی، آیتالله جوادی آملی در نگاهی بسیار دقیق و جامع، به جایگاه وجودی و حقوقی بانوان پرداختند که در کتابی با عنوان «زن در آیینه جلال و جمال» منتشر شده است. ایشان در نسبت جایگاه وجودی مرد و زن چهار احتمال را مطرح میکنند که به این قرار است:
1- خلقت زن و مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ قابلی جداگانه است.
2- خلقت زن و مرد، هر دو از یک گوهر بوده و هیچ امتیازی میان آنها از جهت گوهر وجودی نیست.
3- مرد بالأصاله از گوهری خاص خلق شده و زن از از زواید وجود مرد، متفرع بر آن خلق شده است.
4- زن بالأصاله از گوهری خاص خلق شده و مرد از از زواید وجود زن، متفرع بر آن خلق شده است.
سپس در مقام داوری، حالت دوم را صحیح دانسته و میفرمایند: «احتمال اول، جایگاهی در تفسیر و شواهد قرآنی و مانند آن ندارد و احتمال چهارم نیز فاقد هرگونه شواهد قرآنی و روایی است، ولی احتمال دوم از ظواهر آیات ناظر به اصل آفرینش استنباط میشود و برخی از احادیث نیز آن را تأیید مینماید. احتمال سوم نیز نهتنها از ظواهر آیات راجع به خلقت استظهار نمیشود، بلکه بعضی احادیث نیز آن را نادرست میداند.»12 و پس از طرح مباحث و نکات دقیق علمی، در مورد جایگاه وجودی بانوان در اسلام اینگونه نتیجهگیری مینمایند: «زن و مرد از یک گوهراند و همه زنان و مردان، مبدأ قابلی واحد دارند و مبدأ فاعلی همه ی آنها نیز خدای یگانه و یکتاست. هیچ مزیتی مرد به زن در اصل آفرینش ندارد و روایاتی که عهدهدار اثبات این مزیّتاند، یا از لحاظ سند نارسایند یا دلالت آنها ناتمام است و اگر فرضا از هر دو جهت تامّ باشند، چون مسأله ی مورد بحث، امر تعبّدی محض نیست، نمیتوان آن را نظیر مسائل فقهیِ صرف، با یک دلیل ظنّی غیرقطعی ثابت کرد، مگر در حدّ مظنّه و گمان که در مسائل علمی سودمند نیست.»13
در جایی دیگر، ایشان ابعاد وجودی بانوان را به دو دسته تقسیم کردهاند:
1- احکام و اوصافی که به اصل زن بودن او برمیگردد که هیچگونه تغییری طیّ قرون و اعصار در آنها رخ نمیدهد.
2- احکام و اوصافی که به کیفیت تربیت و نحوه ی محیط پرورش زن مربوط میشود که اگر در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیاندیشند و تدبّر داشته باشند، تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است که در خود مردها نیز مشهود است.» و ذیل این دستهبندی، برخلاف نظر علامه طباطبایی وشهید مطهری، در قویتر بودن قوه ی عقل در مردها تردیدی مطرح میکنند و میگویند چنین تفاوتی شاید ثابت شود، (گرچه) اثبات این مطلب، کار آسانی نیست.14 و البتّه به طرح این پرسش میپردازند که عقل شئون مختلفی دارد و باید دید منظور کدام شأن عقل است، که اگر به فرض، چنین چیزی ثابت شود، قطعا عقل عملی و عقل«یعبد به الرحمن و یکتسب به الجنان» نخواهد بود.
اما ایشان در بخش بررسیهای حقوقی، نکتهای بدیع را طبق تردید فوق درباره ی تفاوت قوّه ی عقل میان زن و مرد مطرح میکنند و آن اینکه چون عاطفی بودن و ضعف عقلانی در بعضی جنبهها در خانمها، از دسته ی دوم ابعاد وجودی ایشان است که در فوق ذکر شد و نه دسته ی اوّل؛ پس با کسب علم و ممارستهای لازم، قابل تکمیل و قوّت است و لذا این امر به عنوان مانعی برای تصدّی اموری مانند قضاوت و مرجعیت برطرف میشود. عین عبارت ایشان در این باب چنین است: «جنبه ی عاطفی بودن زن، ذاتاً مانع تعدیلِ قوای عقلی و فکری او نیست و تمام بحث در صورتی است که زن چون مرد از اعتدال عقل نظری برخوردار باشد و جنبه ی خردورزی و فرزانگی معتبر در قضا و مرجعیت، مقهور عاطفه و احساس نگردد؛ زیرا گاهی خردورزی برخی از مردان (نیز)، مقهور بعضی از شئون نفسانی آنان میشود و جنبه ی فرزانگی آنها تحت پوشش دیگر جنبههای نفسانی قرار میگیرد؛ که در اینحال، چنین مردانی نیز واجد شرایط قضا یا مرجعیّت نیستند. ممکن است لزوم ارتیاض و تمرین زنان برای تعدیل عواطف، بیشتر از مردان باشد، لیکن اگر در پرتو تمرین، شرایط مساوی پدید آید، دلیلی بر محرومیت زنان از سِمَتهای یادشده وجود ندارد.»15
«خیر فراوان در معاشرت نیک و معروف با زنان»
از نکات مهم دیگر در بیان ایشان، حضور اجتماعی بانوان است که ایشان ضمن یکی از آیات قرآن کریم، تبیین زیبا و دقیقی از این مسئله ارائه میکنند:
«قرآن درباره ی عظمت حقوقی و اجتماعی زن میفرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا»؛ با زنها معاشرت نیک و معروف داشته باشید و زن را چون مرد در مجامع خود راه دهید و اگر خوشایندتان نیست که آنها در مجامع شما شرکت کنند، این کار ناخوشایند را تحمل کنید؛ زیرا ممکن است خیر فراوانی در این کار باشد و شما ندانید.
معاشرت در [عبارت آیه؛] «وعاشروهن بالمعروف» گرچه در زمینه ی امور خانوادگی است، امّا اختصاصی به آن ندارد؛ زیرا ملاک آن در مسایل اجتماعی نیز وجود دارد. گاهی بر اثر تعصّب جاهلی یا رواج فرهنگ نادرست یا تعصّب خام و مانند آن، مردها خوش نمیدارند که زنان مانند آنها در جامعه و صحنههای سیاست، درمان و پزشکی، فرهنگ، تدریس و... سِمَت و حضور داشته باشند، لیکن باید این امر را تحمّل کنند؛ شاید خیر فراوانی در این کار باشد که نمیدانند.»16
این گزیدهای از آراء دانشمندان متأخّر اسلامی درباره ی جایگاه وجودی و حقوقی بانوان در اسلام بود؛ اما آثار و شخصیتهای دیگری هم در سالهای اخیر، از زوایای دیگری به این مسئله پرداختهاند که گزارشی خلاصه از اکثر این منابع را میتوانید در کتاب «نواندیشی دینی و مسئله ی زن»17، نوشته ی آقای مهدی مهریزی مطالعه کنید.
پویان پروین اردبیلی؛ نوشته شده در 24/1/1391
یادداشت ها و منابع؛
1- منتشر شده در نشریه پنجره؛ش:131(2اردیبهشت1391)
2- ترجمه ی تفسیر المیزان، ج2، صص398-404
3- مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، نشر صدرا، صص5-13
4- به آثار ایشان رجوع شود، از جمله؛ انتقادِ (قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن)، نشر سازمان داوطلبان حمایت خانواده، چاپ دوم 1342.
5- نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص153
6- مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص77و78
7- مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص168و169
8- پاسخهای استاد (به نقدهای کتاب مسئله ی حجاب)، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص74
9- مجموعه آثار شهید مطهری، نشر صدرا، ج24، ص299
10- مجموعه آثار شهید مطهری، نشر صدرا، ج2، ص250
11- نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص205و206
12- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص40و41
13- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص44
14- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص228
15- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص304و305
16- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص285و286
17- نواندیشی دینی و مسئله ی زن، مهدی مهریزی، صحیفه ی خرد، تلفن ناشر: 7832198-0251
مطالب بیشتری در سایت وارد کنید
سلام
ممنون خیلی جالب بود